گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم
دیگر نخواهم گفت :
آدم ها یا به عشقشان می رسند یا نمی رسند ؛
از این به بعد خواهم گفت :
آدم ها به لیاقتشان می رسند ...
حكايت من حكايت كسي كه عاشق دريا بود اما قايق نداشت ...دلباخته سفربود اما همسفرنداشت ...حكايت كسي كه زجركشيد اما ضجه نزد...زخم داشت ولي نناليد گريه كرد اما اشك نريخت ...حكايت كسي كه پر از فرياد بود اما سكوت كرد
صدای زندگی را میشنوم…
همـــــــــــــــــه جــــــــــــــــــــــا…
فـــرا می خـــــواند مـــا را…
تـــــــو را!
بـــــرای در آغـــوش کشیـــــدن معــــشوقت…
مـــــرا!
بـــــــرای در آغوش کشیــــدن زانـــــوی غـــــــــم…
ما نسل بوسه هاي خياباني هستيم...
نسل خوابيدن با اس ام اس...
نسل درد دل با غريبه هاي مجازي...
نسل جمله هاي كوروش ودكتر شريعتي...
نسل كادوهاي يواشكي...
نسل ترس ازرقص نورماشين پليس...
نسل سوخته...
نسل من...
نسل تو...
يادمان باشد هنگامي كه دوباره به جهنم رفتيم بين عذابهايمان مدام بگوييم
يادش به خير...
دنياي ما هم همين طوربود...
گــذشتـﮧ هــای من گذشت ... نه بـهـتــر اسـت بـگـویم در گـذشـت ! بـرایش روزهـای زیـــادی سـوگـواری کـردم ؛ سـکـوت کــردم ؛ خاطـراتـم را مــرور کــردم ؛ ای کـاش هـای زیــادی گفـتــم ؛حســرت هـای زیـادی خوردم ؛ ولــی دیگــر بس است من بــه آرزوهـای شـیـریـنــم می انـدیشـم مــن بــه شـروعــی دیگـر مـی انـدیشـم
حـ ـالم گرفتــــه از این شــَهر
کــــه آدمـ هایـش همچــون هوایش ناپایــدارنــد
گــاه آنقـــدر پــاک کــه باورتــــ نمی شود
گـــــاه آنقــــدر آلـــوده که نفســت می گیـــرد
جایت را با دیگری پُر میکنند
احساس… سیری چند؟؟!
آدم هــای عجیبـــی دارداینجــا!
دوستــی هــایشان نـــاگهانی ســت
دلبستــن شـــان غریـــب است
و رفتــن شان آشنـــا…
اگر خواســـتی بدانـــی چقـــدر ثروتمــــندی،
هرگــــز پول هـــایت را نشـــــمار،
قطـــــره ای اشــــک بریـــز
...
و
دستــهایــی کـه بــــرای پـاک کـــــردن اشکـــــهایت مـــــی آیند، را بشــــمار.
ایــن اســت ثـــروت واقـــــــعی.
پنجره را هم دو جداره کردن
میدانی؟
توطئه ای در کار است...
میخواهند سرم را گرم گنند
در این سردیه نبودنت...
تعداد صفحات : 10
سلامم به عزیزانی که به دنیای من سر زدین این وبلاگ و درس کردم که حرفای دلم و توش بنویسم اگه دوس داشتین بخونین و من و با نظرات خودتون خوشحال کنین دوستای نازم