داغتـــریـن آغــــوش هـــا را از تنـتــــ
و شیـریـــن تـریــن بــوســـه هـــا را از لبـــانتــــ
بیـــرون میکشـــم
بــه تـلـــافـی تمـــامـ ِ روزهــایـــی کـــه میخــــواهمتــــ
و نیسـتـــی  . . .

دیگر هیچ مزه اى دلچسب نخواهد بود
من تمام حس چشاییم را روى لبانت جا گذاشته ام …

یک غریبه میخواهم بیاید بنشیند فقط سکوت کند
و من هی حرف بزنم و بزنم و بزنم تا کمی کم شود این همه بار ....
بعد بلند شود و برود انگار نه انگار ...

بدان که باز عروسک کسی نمیشوم که به هوای
بازی با دیگری مرا در گنج اتاق رهاکند برود.
تنهائیم را دیگر با کسی قسمت نمیکنم که مانند تو روزی تنهایم بگذارد

ماهی به اب گفت
تو نمیتونی اشکهای منو ببینی چون من توی ابم
اب جواب داد
من میتونم اشکهای تورو احساس کنم
چون توی قلب منی

صنــــ ـدوق صدقــــات نیست دلـــــ ــ ـ من

کـــــ ـه گاهـــــ ـی سکـــــ ـه ای محبتــــــ ــ ـ درون آن بیانـــــ ـدازی

و پیـش خــــ ـدای دلتــــــــ ـــ ــ ـ فخـــــ ـر بفـــروشی

کــــ ـه مستحقــــ ـی را شــــ ـاد کـــــ ـرده ای

من در میان مردمی هستم
که باورشان نمیشود تنهایــــم
میگویند خوش بحالت که خوشحالی
نمی دانند دلیل شاد بودنم باج به آنهاست
برای دوست داشتن مــــــــن‎!

عــشــق فــقــط عـزیزم و دوستت دارم نــیــسـت

عشـــق اینه کـه :

تو هــر شرایطــی باهاش باشــی ؛

حتـــی اگـه نفهمــه...

وقتي که گريه کرديم گفتن بچه است..........

وقتي که خنديديم گفتن ديونه است..................

وقتي که جدي بوديم گفتن مغروره..........................

وقتي که شوخي کرديم گفتن سنگين باش............................

وقتي که حرف زديم گفتن پر حرفه................................

وقتي که ساکت شديم گفتن عاشقه.........................

حالا ام که عاشقيم مي گن گناهه...........

من با هر شکستني با صداي بلند خنديدم
نام مرا گذاشتند'' با جنبه ''بي آن که بدانند
خنديدم تا کسي صداي شکستن قلبم را نشنود